چهارمین دهه عمر جشنواره بینالمللی فیلم فجر، به رغم حضور برخی فیلمهای قابل توجه، با غیبت بسیاری از سینماگران پرسابقه همراه شده و این غیبتها برای برخی سینماگران در حال مبدل شدن به یک عادت است؛ عادتی که عملاً به سطح کیفی مهمترین رویداد سینمایی کشور ضربه جدی وارد کرده است؛ اما آیا این رویکرد برای آخرین دوره در حال وقوع است و این کارگردانان در جشن سیودوم، مشارکت بالایی خواهند داشت؟
بیست و پنج روز تا آغاز سی و یکمین دوره جشنواره فیلم فجر باقی است و حالا مشخص شده چه آثاری قرار است در این دوره به رقابت بپردازند. رقابتی که شبیه دوی صدمتر است، با همان سرعت آغازش، به پایان می رسد و با یک چشم بر هم گذاشتن، زمان اهدای سیمرغ های این دوره خواهد بود و سینمای ایران وارد فصل تازه ای می شود.
هرچند هنوز آثار سینمایی حاضر در بخش اصلی و نگاه اول به نمایش در نیامده اما از هم اکنون و پیش از نمایش آثار، گمانه زنی ها نیز آغاز شده و حتی می توان از هم اکنون برنده های برخی بخش های سودای سیمرغ را تا حدودی قابل اتکایی حدس زد. این مسئله به همان میزان که از عملکرد و سوابق برخی کارگردانان نشات گرفته، به فاصله قابل ملاحظه آثار سینمایی حاضر در این دوره باز می گردد و هیات داوران نیز مطمئناً پس از تماشای آثار هر دو بخش، کار دشواری برای معرفی فیلم های این دو بخش در اغلب بخش ها نخواهد داشت.
محوری ترین علت شکل گیری چنین فضای ذهنی و عینی، غیبت بسیار از کارگردانان پرسابقه است که نقشی بیش از گرم کننده تنور جشنواره داشتند و انتخاب ها را در اکثر اوقات برای منتقدین و هیات داوران دشوار می ساختند اما در سال های اخیر و به خصوص امسال فضا به سمتی رفته که مورد اشاره قرار گرفت و هرچه نام این کارگردانان از لیست حاضرین در این رویداد فرهنگی بیشتر حذف شد، ظرفیت رقابتی جشنواره در بخش اصلی کاهش یافته است.
این مسئله البته بی شک به دبیر جشنواره و حوزه های اینچنینی ارتباطی ندارد و به سیاست های میان مدت کارگردانان و تعاملات معاونت سینمایی با سینماگران باز می گردد که ترجیح می دهند در مقطعی فیلمسازی نکنند یا تولید آثارشان را کاهش دهند و یا حتی علی رغم ساخت آثار قابل اتکاء، از ورود به فضای جشنواره به دلیل ملاحظاتی از جمله تقابل با مسئولان سینمایی فاصله بگیرند. این رویکرد اگر صرفاً محدود به مدیریت سینمایی کنونی کشور باشد، می بایست سال آینده به پایان برسد اما آیا این اتفاق می افتد؟ همچنین برخی نیز به دلیل حضور در دو دوره پیشین، فرصت ساخت فیلم های تازه را نداشته اند که البته حساب آنها جداست و در دوره آتی حضورشان قطعی به نظر می رسد.
«تابناک» بدون پیش بینی فضای جشنواره سی و دوم، نگاهی مختصر دارد به غیب ۲۲ کارگردانی که در ادوار پیشین حضور جدی داشتند و به دلایل متعدد همچون حضور در دوره پیشین جشنواره و عدم تولید فیلم تازه، ممیزی، عدم اکران آثار پیشین شان، ناکامی فیلم هایشان در گیشه، اختلاف جدی با مدیران کنونی سینمایی یا فیلمی تولید نکرده اند که به جشنواره فجر امسال برسد یا اگر تولید کرده اند، به انحای مختلف به این عرصه وارد نشده اند و میدان را خالی کرده اند تا بازی برای دیگر رقبا راحت تر شود.
مجید مجیدی
کارگردانی که چهار سیمرغ جشنواره فجر را تاکنون از آن خود کرده، یکی از چهره هایی است که در چندین دوره اخیر حضور نداشته است. مجیدی بیش از یک سال درگیر فیلمبرداری «محمد» (ص) بود که قرار است سه گانه ای درباره زندگی خاتم رسل باشد. او احتمالاً سال آینده با نخستین قسمت از این سه گانه که روایتی از کودکی و نوجوانی پیامبر اسلام است، به جشنواره بازخواهد گشت و به نظر می رسد مجیدی را نمی توان در صف کارگردانانی قرار داد که با این رویداد قهر کرده اند. مجیدی که روزگاری فضای متزلزلی در سینمای کشور یافته بود، در چند سال اخیر گام های به جا برداشته و در نهایت هم اکنون جایگاه مستحکمی یافته است.
ابراهیم حاتمی کیا
غیبت حاتمی کیا نیز از جنس مجید مجیدی است. مراحل تولید طولانی «چ» که با سرمایه گذاری فارابی ساخته شد و جلوه های ویژه و تدوین و… اجازه نداد روایت حاتمی کیا از دو روز زندگی شهید چمران را در کاخ جشنواره به نظاره بنشینیم و این گونه بود که فیلم از جشن سی و یکم جا ماند. حاتمی کیا که تاکنون با «دیدهبان»، «مهاجر»، «آژانس شیشهای»، «از کرخه تا راین» ،«به نام پدر» و «به رنگ ارغوان» در جشنواره موفق بوده و سیمرغ های پیاپی از آن خود ساخته، این بار می توانست در این عرصه کم رقیب، بی سابقه ترین حجم جوایز را به خود اختصاص دهد اما همه چیز دست به دست هم داد تا او در میان برترین های این بخش نباشد و البته مشخص نیست در جشنواره سی و دوم نیز شاهد حضور «چ»ی اکران شده باشیم.
مجتبی راعی
می گویند «ترنج در ترنج» اتفاق جدی در کارنامه مجتبی راعی محسوب می شد؛ کارگردان منتقدی که به شدت حامی خانه سینما است و از هزینه دادن بابت بیان این موضوع ابایی نداشته است. فیلم عصر روز دهم او از سطح بالایی برخوردار نبود اما در جشنوراه بیست و هشتم جزو برندگان جایزه تجلی اراده ملی بود! راعی تا چند روز پیش می گفت جلوه های تصویری فیلم آخرش زمانبر بوده و به همین دلیل فیلم دیر به جشنواره رسیده اما اینکه در نهایت نسخه قابل قبولی از فیلم به موقع به هیات انتخاب نرسیده یا اینکه فیلمش پس از دیده شدن در سطح فیلم های بخش مسابقه اصلی تشخیص داده نشده، مسئله ای است که تا حدودی در ابهام قرار دارد اما اگر پیش فرض نخست را که تا حدودی قابل پذیرش است را مورد توجه قرار دارد، او به همان شکل حاتمی کیا از جشنواره سی و یکم جا مانده است.
همایون اسعدیان
اسعدیان پس از ساخت «طلا و مس» که با تحسین منتقدان همراه شد و در جشنواره بیست و هشتم فجر به جز بازیگر نقش اول زن با بازی نگار جواهریان سیمرغ دیگری صید نکرد، فیلم «بوسیدن روی ماه» را باز هم با تهیه کنندگی منوچهر محمدی ساخت و نشان داد رویکرد متفاوتی را در فیلم سازی در پیش گرفته اما «بوسیدن روی ماه» نیز در جشنواره فجر سی ام تنها برای صدا برداری جایزه برد و به زعم برخی منتقدان حق اسعدیان در دو حضور آخرش در فجر تضییع شده است. گفته می شود اسعدیان در تدارک ساخت اثری فاخر با فیلم نامه ای برگرفته از کتاب «دا» است و شاید در جشنواره سی و دوم، بار دیگر شاهد حضورش باشیم.
مسعود کیمیایی
آخرین حضورش در جشنواره فجر با «جرم» بود که بیش از حد مورد توجه هیات داوران قرار گرفت و با حرف و حدیث هایی همراه شد. «جرم» با حال و هوای فیلم های ده های اخیر کیمیایی، چهار سیمرغ بلورین را از آن خود ساخت و البته پس از آن نیز سرویس های ویژه ای به آقای کارگردان تعلق گرفت. او اینک درگیر تولید فیلم «خائن کشی» است که چندین خلاصه داستان کاملاً متفاوت درباره اش منتشر شد. کیمیایی قطعاً فیلمش را به جشنواره بعدی خواهد رساند و جزو کارگردانانی خواهد بود که مدعی جشن سال آتی است.
رضا میرکریمی
درخشان ترین حضور رضا میرکریمی در جشنواره فجر به «خیلی دور خیلی نزدیک» مربوط می شود که در بیست و سومین جشنواره فیلم فجر حضور بسیار موفقی داشت و توانست شش سیمرغ بلورین را به خود اختصاص دهد و بهترین فیلم آن دوره شود اما میرکریمی برای «به همین سادگی» و «کودک و سرباز» نیز جوایزی از جشنواره فجر گرفته است. میرکریمی جزو کارگردانانی است که در حقش ظلم شد و دوره پیشین به واسطه اعتراض به ترکیب هیات داوران و حضور اشخاصی چون اسی نیک نژاد در این ترکیب عنوان کرد ترجیح می دهد از این هیات داوران جایزه نگیرد و بدین ترتیب «یک حبه قند» که جزو امیدهای جدی در چندین بخش بود، به کلی حذف شد و مخاطبان در اکران عمومی متوجه کیفیت این اثر و غیرمنطقی بودن بایکوت این اثر در جشنواره پیشین شدند. فاصله میان فیلم های میرکریمی دو یا سه سال است و با این حساب شاید جشن سی و دوم یا سی و سوم میزبان نگاه او باشد.
احمدرضا درویش
احمدرضا درویش نشان داده هم نبض مخاطب را می شناسد و هم نبض هیات داوران اما او زمانی به مراتب بیشتر از میرکریمی برای فیلم سازی صرف می کند. پس از «متولد ماه مهر» که سال ۱۳۷۸ به نمایش گذاشت و با نامزدی در ۹ بخش جشنواره فیلم فجر، برنده سه سیمرغ بلورین این رویداد شد، فاصله ای چشمگیر افتاد تا اینکه سال ۱۳۸۳ با فیلم جنجال برانگیز «دوئل» بازگشت و این بار نیز فیلمش نامزد ۱۱ بخش جشنواره شد و هفت سیمرغ را از آن خود کرد. درویش سپس سراغ روز رستاخیر رفت و گفته می شود به تازگی تدوین این اثر توسط طریق انور که برای فیلم «سخنرانی پادشاه» نامزد دریافت اسکار بود، انجام شده تمام شده و موسیقی این اثر نیز توسط ساخت استیفن واربک برنده اسکار ساخته شده است. با این حال مشخص نیست درویش به چه علت ترجیح داده نسخه ای از فیلم را تحویل هیات داوران جشنواره سی و یکم ندهد و در میان غایبان قرار گیرد.
بهروز افخمی
پس از حواشی طولانی که بر سر ساخت فیلم «سن پترزبورگ» به وجود آمد و تهیه کننده این اثر به شدت تحت فشار قرار گرفت، «فرزند صبح» که روایتگر زندگی امام خمینی (ره) بود نیز از کیفیت پایینی برخوردار بود و حسابی صدای منتقدان را درآورد اما افخمی تلاش کرد تا ضعف این اثر را به گردن تدوین گر بیاندازد؛ مسئله ای که قابل پذیرش نبود، چرا که فیلمبرداری ها، سناریو، اکسسوار و تمام اجزای فیلم دارای اشکالات جدی بود و طبیعتاً اینها محصول کار یک تدوین گر نمی توانست باشد و افخمی حق مطلب را در این پروژه ادا نکرد و باعث شد تهیه کنندگان داخلی با وسواس بیشتری سناریوهایشان را به کارگردانی بسپارند که بخش قابل توجهی از سال را در کانادا سپری می کند و می تواند پروژه شان را در نیمه رها کند. صدای تیره محصول کانادا نیز کار بعدی افخمی بود و پس از آن افخمی فیلمی نتوانسته بسازد که در جشنواره حاضر باشد و این عدم حضور نیز شاید تاثیر جدی نداشته باشد!
سیروس الوند
الوند سابقه ساخت سه یا چهار فیلم را در یک سال دارد و حقیقتاً در این حوزه متوقف ناشدنی است اما از سال ۸۹ که با «پرتقال خونی» همان نگاه قدیمی اش را تکرار کرد، خبری از او نیست. «یک بار برای همیشه» فیلمی بود که باعث شد این کارگردان در جشنواره یازدهم فجر برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی شود و مشخص شود همچنان حرف های تازه ای برای گفتن دارد اما در بیست سال اخیر، او سهمی از جشنواره فجر نداشته و این دوره نیز ساخته ای از اون را مشاهده نمی کنیم. الوند که پنجمین دهه فعالیتش را در سینمای ایران سپری می کند، جزو کارگردانانی است که شاید می توانست در این فضای خاص جشن سی و یکم، حتی برنده جایزه نیز شود و شاید تنها مجلس گرم کن نمی شد. باید دید او کم کار خواهد شد یا سالهایی در پیش خواهد بود که او دو یا سه فیلم را کارگردانی می کند؟!
مهدی کرم پور
«پل چوبی»، آخرین فیلم بلند مهدی کرم پور بود که در جشنواره سی ام نیز حضور داشت و هنوز اکران نشده و شاید حداقل امسال نیز اکران نشود. کرم پور سینما را رها کرده و فعلاً به تلویزیون رفته اما آیا این رویکرد استمرار خواهد یافت و کرم پور، فخیم زاده شماره دو خواهد شد یا این حضور تنها یک دوران گذار است؟ این کارگردان تجاری ساز حتی شاید اگر در جشنواره نیز حضور می یافت نمی توانست رقیب جدی باشد اما قطعاً برای بازارگرمی موثر بود و برخی آثار پیشنش احتمالاً از برخی آثار راه یافته به بخش اصلی این دوره جدی تر تلقی می شوند. در صورت رفع مشکل «پل چوبی» و بهبود فضای حوزه سینما، احتمالاً کرم پور علاقه بیشتری برای بازگشت به سینما همچون بسیاری از کارگردانان فعلاً بی کار خواهد داشت و اگر سریال الف ویژه نصیبش نشود، سال آینده باز هم او را در سینما و احتمالاً جشنواره خواهیم یافت.
رسول صدرعاملی
صدرعاملی علی رغم آنکه جشنواره ای نمی سازد و فیلم هایش گیشه پسند است اما دست بر روی سوژه هایی می گذارد که داوران نیز به خاطر شجاعتش در نگاه و کیفیت پردازش این نگاه مورد تقدیرش قرار می دهند. «زندگی با چشمان بسته» آخرین ساخته صدرعاملی بود که مجوز اکران گرفت و طبق معمول ترانه علیدوستی نقش محوری اش را برعهده داشت و پس از آن «در انتظار معجزه» مجوز اکران نگرفت و این فیلمساز اجتماعی ترجیح داد با فیلمش در فکر جشنواره های بین المللی باشد تا اینکه دست به ساخت فیلم تازه ای بزند. رسول صدرعاملی احتمالاً چندان در این وضعیت باقی نمی ماند و می توان امیدوار بود که در سال ۹۲ شاهد کلید خوردن فیلم تازه ای از او باشیم اما فعلاً تنها می توان ابراز امیدواری کرد!
ابوالفضل جليلی
او را بیش از آنکه بتوان در افتتاحیه فیلم هایش دا، به عنوان داور مسابقات سینمایی تلویزیون و برنامه های اینچنینی می توان مشاهده کرد. جلیلی معمولاً فیلم هایی می سازد که نسبتی با سینمای بدنه ندارد و در ژانر اجتماعی طبقه بندی می شود. جلیلی که از شیر طلایی جشنواره ونیز تا پلنگ نقرهای جشنواره لوکارنو را در باغ وحش جوایز خود دارد، کلکسیونی از ساخته ها و اکران نشده ها را در لیست آثارش دارد اما با وجود عدم اکران ۱۴ فیلم سینمایی اش، همچنان فیلم می سازد و نشان داده با پشتکارترین کارگردان در این حوزه است! این کارگردان ۵۵ ساله در چهارمین جشنواره فیلم فجر موفق به کسب یک لوح زرین جایزه ویژه هیات داوران شد اما در دیگر ادوار، نتوانسته حضور موثری داشته باشد و در ماه های اخیر نیز حملات شدیدی را متوجه رئیس سازمان سینمایی کرد که نشان می دهد کم کم کاسه صبر در حال لبریز شدن است و شاید بعد از عدم اکران فیلم بیستمش به سیم آخر بزند!
ناصر تقوایی
آخرین مرتبه که تقوایی توانست در جشنواره فجر حضور موثری داشته باشد، با «ناخدا خورشید» بود که اگرچه سیمرغ کارگردانی را دریافت نکرد اما داریوش ارجمند سمیرغ بلورین نقش اول مرد و سعید پورصمیمی لوح زرین بهترین بازیگر نقش دوم مرد را برای فیلم در پنجمین دوره جشنواره فجر به خود اختصاص دادند. پس از این فیلم، «ای ایران» را با بازی اکبر عبدی ساخت که به قول خود عبدی، این فیلم را اصلاً به جشنواره راه ندادند و حق بازیگر و کارگردانش تضییع شد. در جشنواره بیست و دوم نیز «کاغذ بی خط» به نمایش درآمد که نامزد ده جایزه شد اما در نهایت تنها جایزه ویژه هیات داوران نصیب تقوایی شد که آقای کارگردان نیز با نامه ای مملو از عبارات خاص، جایزه را پس فرستاد و از آن زمان به بعد تنها دو فیلم نیمه تمام به نام او ثبت شده و تقوایی برای نهمین دوره در جشنواره غایب است.
بهرام بيضايي
شرایطی شبیه به ناصر تقوایی دارد و به همین دلیل نویسنده ترجیح داد، نام این دو را کنار هم بیاورد و البته بهمن فرمان آرا را نیز سپس مورد اشاره قرار دهد. بیضایی اما طرفدارانی به مراتب جدی تر تقوایی دارد و بسیاری از پیشکسوتان نظیر عزت الله انتظامی بارها درباره جایگاهش سخن گفته اند، با این حال بیضایی را شاید بتوان یک پژوهشگر و چهره تئاتری به شمار آورد تا سینمایی و آخرین ساخته جدی ای اش به زعم نگارنده «سگ کشی» بود. او برنده سیمرغ بلورین بهترین تدوین برای «وقتی همه خوابیم» شد اما شاید جدی ترین نامزدی اش برای همان «سگ کشی» باشد که هم در مقام فیلم نامه نویس و هم در مقام کارگردان نامزد سیمرغ بلورین شده بود و این چهارمین دوره ای است که حضور جدی از بیضایی شاهد نیستیم و احتمالاً از این پس نیز شاهد نخواهیم بود و احتمالاً او به این زودی ها به ایران نیز باز نخواهد گشت.
بهمن فرمان آرا
اگر بیضایی اندک تحرکاتی ولو کم اثر در خارج از کشور داشته یا فیلم های مخاطب خاصی ساخته، پس از اکران دیرهنگام «خاک آشنا»، صندلی کارگردانی را جایی باز نکرده و فعلاً استراحت می کند. فرمان آرا نیز شاید دیگر دست به دوربین نبرد و حداقل شواهد از این موضوع حکایت دارد و با این حساب نمی توان درباره آینده حضور این کارگردان پیشکسوت در جشنواره فجر گمانه زنی مشخصی داشت. فرمان آرا در دوره هجدهم جشنواره برای فیلم «بوی کافور، عطر یاس» کاندیدای سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و برنده سیمرغ بلورین بهترین کارگردانی شد و در دوره بیستم نیز با فیلم «خانه ای روی آب» سیمرغ بلورین بهترین فیلم و همچنین سیمرغ بلورین فیلم منتخب تماشاگران را از آن خود ساخت. فرمان آرا جزو معدود اشخاصی است که رسما اعلام کرده به واسطه حضور شمقدری و همکارانش در معاونت سینمایی پیشین و سازمان سینمایی کنونی فعالیت نمی کند و با این حساب باید دید در آینده آیا تغییر در موضع این کارگردان تندمزاج رخ خواهد داد؟
خسرو سینایی
گاهی دو فیلم در یک سال و گاهی چندین سال سکون مثل هر کارگردان نرمال دیگری. این رویه کاری خسرو سینایی است. پس از تولید «کویر خون»، «قطار زمستانی» فیلمی است که گفته می شود با کارگردانی سینایی دیر یا زود به سرانجام خواهد رسید اما بالاخره دیر یا زود؟! شواهد حکایت از تلاش برای تکمیل مراحل پیش تولید دارد و علی الظاهر عزت الله انتظامی نقشی محوری در این فیلم خواهد داشت اما اینکه این فیلم حتی به جشنواره سی و دوم می رسد یا سال بعد همین مطلب را می توانیم مجدد تکرار کنیم، ماجرایی است که باید تا دی ماه ۹۲ برای دریافتش صبر کرد، هرچند اگر آن ایده ای که رسانه ای شده محور فیلم باشد، سینایی نباید چندان دلخوش به اعتبارات دولتی باشد و فیلم سازی با بخش خصوصی در خارج از کشور نیز با این شرایط ارز تقریباً ناممکن است. سینایی برای «هیولای درون» فجر لوح زرین بهترین کارگردانی را در جشنواره دوم برده و در جشنواره هجدم نیز برای «عروس آتش»، سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه را از آن خود کرده است.
کیومرث پوراحمد
پور احمد در این دوره به عنوان یکی از دو تدوین گر «مدرسه بازیگری» اثر آخر داوودنژاد حضور بسیار کمرنگی در جشنواره فجر سی و یکم خواهد داشت و در مقام کارگردان همچون چندین سال اخیر خبری از او نیست. پوراحمد پس از «اتوبوس شب» که سال ۸۵ به پایان رسید، شش سالی است که اصولاً از فیلمسازی فاصله گرفته و علی الظاهر ترجیح داده ریسک ساخت اثری را به جان نخرد که ممکن است در شرایط فعلی سینمای کشور فروش قابل قبولی نداشته باشد. او اخیراً انتقاداتی را نیز درباره شرایط اقتصادی کشور انجام داده بود که شاید بی ارتباط با دغدغه هایش در حوزه فیلم سازی و به خصوص گیشه سینماها نباشد که اگر این ارتباط وجود داشته باشد، پوراحمد باید قید فیلمسازی تا چند سال آینده را بزند. او با همان «اتوبوس شب» در جشنواره فجر آخرین حضورش را تجربه کرده و حالا باید دید، غیبتش در این رویداد تا چه زمان استمرار خواهد یافت.
کیانوش عیاری
سریال «روزگار قریب» که پیرامون زندکی دکتر قریب ساخته شد، کیانوش عیاری را در سال های اخیر در حوزه سینما به شدت کم کار کرده بود تا اینکه سراغ «خانه پدری» رفت؛ فیلمی که حواشی بسیار گسترده ای برایش به دنبال داشت و سرمایه گذار فیلم به شدت در پی سانسور بخش های مهم و کلیدی فیلم بود که داستان حول محور آن به وقوع می پیوست و آن هم سکانس ابتدایی فیلم بود که در آن دختری توسط پدر و برادرش به قتل میرسد و فیلم در همین رابطه پیش می رود. این فیلم با عدم انجام ممیزی از سوی کارگردان تاکنون مجوز نمایش نگرفته و بعید می رسد عیاری فعلاً وقت فکر کردن برای ساخت فیلم تازه و حضور در جشنواره بعد را داشته باشد. عیاری تاکنون دو بار برنده لوح زرین بهترین کارگردانی جشنواره فجر برای «آن سوی آتش» و «تنوره دیو» شده و برای «بیدار شو آرزو» نیز سیمرغ بلورین بهترین اثر هنر و تجربه را از آن خود ساخته است.
کمال تبریزی
«پاداش» و «خيابان های آرام» دو اثر آخر تبریزی پروانه نمايش نگرفته و عملا توقيف است و سناریوی جدیدش تحت عنوان «قبر دو طبقه» نیز مجوز ساخت نگرفت تا دو با الگوبرداری از رفیعی سراغ نوشتن سناریوی دیگر برود. تبریزی در ادوار مختلف جشنواره فیلم فجر برای «فرش باد»، «گاهی به آسمان نگاه کن»، «مارمولک»، «لیلی با من است» و «یک تکه نان» کاندیدا و برنده سیمرغ های متعددی شده و در کنار حاتمی کیا و مجیدی از سابقه درخشانی در شکار سیمرغ برخوردار است اما از سال ۸۵ یا ۸۶ عملاً نتوانسته دست اندازها را به خوبی رد کند و با دست پر اختتامیه جشنواره را ترک کند. تبریزی نیز جزو چهره هایی است که اگر فیلمی هم در این دوره داشت، احتمالاً دست خالی جشنواره را ترک می کرد و شاید به همین دلیل ترجیح داده دست روی دست بگذارد و به آینده خیره شود!
عباس کیارستمی
تکیه داده بر نخل طلایی جشنواره کن در حالی که یوزپلنگ برنزی جشنواره لوکارنو را در دست دارد و به فیلم هایی فکر می کند که شاید همچون دو فیلم اخیرش در ایران ساخته نشود. او حضور نسبتاً کمرنگی در جشنواره فجر داشته و به دلایل متعدد هرچه در جشنواره های بین المللی موفق بوده، در رویدادی چون جشنواره فجر نتوانسته درخشش فیلم سازی چون او را داشته باشد، هرچند فضای روشنفکری که فیلم های کیارستمی دارد، مشخص است که در نهایت منجر به دیپلم افتخار و نظایر اینها می شود. مسیر فیلم سازی کیارستمی نیز در سمت و سویی نیست که بتوان امیدوار بود در سال های آینده در ایران فیلمی می سازد که هم در گیشه فروش قابل ملاحظه ای داشته باشد و هم در جشنوراه حضور بیابد و عباس همچنان در حال تجربه های تازه ای چه در سینما و چه در سایر شاخه های هنری است.
رخشان بنی اعتماد
مادر باران کوثری فعلاً سرنوشتی شبیه دخترش دارد. «قصه ها» را که سال ۹۰ ساخت مجوز اکران محدود و خصوصی داخل کشور گرفت و حتی امکان اکرانش در سینماتک قلهک برای دو سانس فراهم نشد. چند اثر پیشینش نیز تقریباً مستند بودند و پس از «خون بازی» که سال ۸۵ از او به تماشا نشستیم، خبری از این بانوی کارگردان نیست. بنی اعتماد برای «خون بازی» سیمرغ بلورین بهترین فیلمنامه و کارگردانی را در جشنواره بیست و پنجم از آن خود ساخته بود و البته پیش از آن برای «روسری آبی»، «نرگس» و «بانوی اردیبهشت» از ادوار پیشین جشنواره جوایزی دریافت کرده بود اما از جشنواره ۲۵ به این سو، خبری از خانم کارگردان نیست. آیا سال ۹۲، زمان اکران «قصه ها» و تولید اثر سینمای بلند تازه ای از بنی اعتماد خواهد بود؟ باید صبر کرد و آینده را دید.
منیژه حکمت
حکمت نیز همچون رخشان بنی اعتماد آخرین ساخته اش به سال ۱۳۸۵ و فیلم «سه زن» باز می گردد که در جشنواره بیست و هفتم برنده جایزه سیمرغ بلورین بهترین عکاسی شد! حکت پس از آن قصد داشت «لالایی ها» را بسازد که علی الظاهر حاضر نیست ریسک سرمایه گذاری روی فیلم خودش را به جان بخرد اما تهیه کنندگی آثاری را در این سال ها بر عهده داشته که «چیزهایی هست که نمی دانی»، «پوپک مش ماشاالله» و «ورود آقایان ممنوع»، سه فیلم آخری هستند که نام حکم به عنوان تهیه کننده شان درج شده است. حکمت نیز بعید نیست از سال ۹۲ در مقام کارگردان بازگردد و شاید بتوان امیدوار بود که در جشنواره سی و دوم شاهد حضور اثری به کارگردانی اش باشیم.
2- از ارسال دیدگاههای تکراری و حاوی توهین به حزب یا گروه خاصی پرهیز گردد.