بیست و پنجم رجب سالروز شهادت امام موسی کاظم(علیه السلام)، امام هفتم شیعیان جهان در سال ۱۸۳ هجری است.
ولادت
در بیست و هشتمین بهار هجرت که صفرالمظفر، هفتمین روز خود را سپری می کرد، ستاره ی تابناک دیگری در آسمان دیانت و ولایت درخشید.در این روز خجسته، زایران حرم الهی پس از شست و شوی جان و روان در زمزم توحید، آهنگ مدینة الرسول صلی الله علیه و آله کرده و به «ابوا» رسیده بودند. امام همام حضرت موسی بن جعفر علیه السلام در این توقف گاه، پا به عرصه ی وجود نهاد و نور جمالش، جهان تیره و تاریک را روشن کرد.
امام کاظم علیه السلام و اقتدار دینی
در یکی از سال ها، هارون الرشید برای انجام اعمال حج به مکه رفت. اطرافیان خلیفه، مسجدالحرام را خلوت کردند و از طواف دیگران مانع می شدند. در این هنگام، امام موسی بن جعفر علیه السلام در کسوت مردی که لباس عادی به تن داشت، وارد شد و بدون توجه به امر و نهی اطرافیان خلیفه به طواف پرداخت. وی فرمود: «این جا مکانی است که خداوند، بین همه ی مردم از خلیفه و غیرخلیفه، تساوی برقرار کرده است». جالب این که امام علیه السلام در طواف، جلوتر از هارون قرارگرفت و هارون پشت سر امام، طواف را به جا آورد. هنگام بوسیدن حجرالاسود نیز امام پیش از هارون، حجر را استلام کرد. پس از پایان اعمال، هارون ـ که امام را نمی شناخت ـ گفت: «این اعرابی را نزد من بیاورید تا دلیل کارهایش را بازگو کند». هنگامی که به امام عرض کردند که هارون، او را خواسته است، امام علیه السلام فرمود: «من با او کاری ندارم. اگر او کار دارد، پیش من بیاید».
او وارث علوم پدر بود و در پرتو گذشت و بردباری فوق العاده ای که در برابر نامردمی ها و نامرادی ها از خود نشان داد، لقب «کاظم» گرفت.
از تمام مردم زمانش عابدتر و عارفتر بود. جوانمردی اش باعث اعجاب همگان شده بود.
شبها برای نوافل شب بر می خاست و پیوسته نماز می گذاشت تا نماز صبح، و چون نماز صبح را ادا می کرد، تعقیبات آن را می خواند تا طلوع آفتاب.
این دعا را بسیار می گفت:
اَللَّهُمَّ اِنّی اَسْئَلُکَ الرّاحَةَ عِنْدَ الْمَوْتِ وَ الْعَفْوَ عِنْدَ الْحِساب؛ پروردگارا، از تو می خواهم راحتی و آسایش را زمان مرگ و عفو تو را در وقت حساب روز قیامت.
و نیز مکرّر می خواند:
عَظُمَ الذَّنْبُ مِنْ عَبْدِکَ فَلْیَحْسُنِ الْعَفْوُ مِنْ عِنْدِکَ؛ پروردگارا، گناه بنده تو بزرگ است، پس عفو تو نیز باید نیکو باشد.
موسی بن جعفر علیه السلام شبها برای بیچارگان و بیوه زنان و یتیمان، زر و نقره و آرد و خرما می برد و مستمندان را یاری می رساند.
حتی مخالفانش نیز در کتابهایشان به سجایای اخلاقی آن حضرت اعتراف کرده اند.
یافعی در مرآة الجنان می نویسد:
ابوالحسن موسی الکاظم علیه السلام عابد و جواد و صالح و بزرگ قدر بوده واز کثرت عبادت و اجتهاد در دیانت، او را عبد صالح می گفتند. کریم و حلیم و سخی و بزرگوار بود. هر کس از او غیبت می کرد، برایش کیسه زر می فرستاد و او را شرمنده احسان خویش می فرمود.
محمّد شافعی نیز گوید:
او شبها را به سجده و نماز می گذراند و روزها را به روزه گرفتن و صدقه دادن در راه خدا سپری می کرد. در حلم و بردباری افراط می کرد و هر کس در حقّ او بدی می کرد، او را می بخشید، خشم خود را فرو می نشاند و در حقّ او نکویی میکرد. مردم عراق او را باب الحوائج می دانستند که او وسیله شفاعت در پیشگاه خدا بود و متوسّلین به خدا از این باب، طلب حاجت می کردند. هر کس حاجتی داشت، او حاجتش را برآورده می کرد.
2- از ارسال دیدگاههای تکراری و حاوی توهین به حزب یا گروه خاصی پرهیز گردد.